پیوند معرفت و قدرت در فلسفه سیاسی افلاطون
Authors
abstract
اساسی ترین اصل فلسفه سیاسی افلاطون، قرار گرفتن ساختار مدینه فاضله براساس قدرتی است که فقط از طریق معرفت و شناخت حقیقی به دست می آید. از دیدگاه افلاطون ملاک قدرت در جامعه معرفت است، به طوری که هرکس در جامعه معرفت بیشتری داشته باشد، شایستگی بیشتری برای کسب قدرت دارد. افلاطون چاره رهایی از بحران و دگرگونی سیاسی را استواری سیاست بر پایه معرفت و خرد می داند، بر این اساس او سیاست سوفسطائیان را به دلیل مبتنی بودن بر ظن و گمان رد می کند. با توجه به این مبنا بسیاری از ندیشه های سیاسی افلاطون مانند حکومت فیلسوفان، ماهیت طبقاتی مدینه فاضله، ضرورت حاکمیت عقل بر سیاست، اخراج گروهی از شاعران و دیگر هنرمندان تقلیدی از مدینه فاضله و مخالف با حکومت دموکراسی بر پایه معرفت شناسی خاص افلاطون قابل تفسیر و توجیه است. تحلیل فلسفه سیاسی افلاطون بر مبنای فوق ذهن را به این نتیجه وامی دارد که موضع برخی از منتقدین فلسفه سیاسی افلاطون از جمله کارل پوپر، به دلیل در نظر نگرفتن مبانی معرفت شناسی او، قابل مناقشه است.
similar resources
جایگاه معرفت شناختی شعر در فلسفه افلاطون
این مقاله تلاشی است برای فهم نگاه افلاطون به شعر و هنر. به عبارت دیگر، به مناقشه میان عقل و احساس و الهام شاعرانه نظر دارد؛ آنجا که افلاطون تلاش می کند با تیغ عقل بال های خیال انگیز شعر را ببُرد و انسان را با واقعیاتی درخور زندگی راستین روبه رو کند، بنابراین، هومر که نماینده شاعران و به گونه ای سلطان آنان به شمار می رفت را از مدینه خود بیرون می کند تا تکلیف دیگر شاعرانی که مرتبه ای پایین تر از ا...
full textنسبت فلسفه سیاسی و فلسفه زبان افلاطون
حیرت (thaumazein) از همبودی لوگوس و پولیس در نزد افلاطون اندیشه را به پرسش درباره وجود نسبت بین ایندو، و در ادامه نوع نسبت آنها برمی انگیزد. براساس روایت افلاطون پرداختن به این مهم مستلزم بیان قیاس پذیری و شباهت (ana/logos) آندوست، زیرا تا امکان قیاس وجود نداشته باشد نمیتوان بین آنها نسبت برقرار کرده و سپس به ویژگی و کیفیت آن پرداخت. اما مطایبه اینجاست که موضوع ((نسبت)) باعث قیاس پذیری ...
15 صفحه اولمعرفت شهودی در فلسفه افلاطون
افلاطون در جستوجوی معرفتی است که آدمی را به فضیلت اخلاقی و سعادت برساند؛ اما معرفتشناسی او گاه به نتیجهای سلبی میانجامد، و تنها حاکی از آن است که به یاری روش دیالکتیک، یا هرگونه روش متکی بر زبان و واژگان، یا مادام که روح در قالب جسم اسیر است؛ نمیتوان به معرفت رسید. شهود پاسخی ایجابی است که افلاطون برای پرسش معرفتشناسی خود مییابد. او در آثار میانی خود، به سه طریق اصلی، دستیابی به شهود ر...
full textزبان و معرفت در کراتولوسِ افلاطون
این مقاله کوششی است در تبیین دیدگاه افلاطون دربارة معرفتبخشیِ زبان در محاورة کراتولوس. افلاطون در این محاوره دو رویکردِ قراردادگرایی (مبنی بر اینکه تنها قرارداد است که درستیِ هر واژه را تعیین میکند) و طبیعتگرایی (یا ذاتگرایی، مبنی بر اینکه هر واژه از طبیعت یا ذات مدلول خود حکایت دارد) را دربارة درستیِ واژگان بررسی و سپس رد میکند. همچنین، او به ریشهشناسیِ شماری از واژگان یونانی رو میآورد و گ...
full textMy Resources
Save resource for easier access later
Journal title:
حکمت و فلسفهجلد ۳، شماره ۹، صفحات ۵۵-۷۵
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023